کد مطلب:150255 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:148

کربلا حیات همه ی تاریخ
باز كربلا به جریان افتاده است. دیگر نباید اسم زمین دور افتاده ای را كربلا بنامیم، بلكه حیات تمام تاریخ به كربلاست - حیات همه ی انسانیت به كربلاست، ای كاش این جمله به عنوان یك اعتقاد در جان می نشست، نه به عنوان یك شعار و یك احساس - كربلا می كشد و زنده می كند. چهره ی بشاش ستمگر را در اوج پیروزی به خمودگی می كشاند، تا هیچ ستمگری در ستم خود، سرمست نماند. كاروان اسیران به كاخ عبیدالله بن زیاد آورده شد تا قدرت نمایی قاتل به نهایت خود برسد. پسر زیاد به خیال خود راه پیروزی را تا آخرین نقطه پیموده بود. حسین را كشته و زنان و دختران او را دست بسته، پیش روی خود آورده و همه چیز از نظر او تمام شده است. به ظاهر حالا او غالب و محمد صلی الله علیه و آله مغلوب است.

به واژه هایی كه دشمنان امام به كار می برند دقت كنید. این ها بسیار تلاش دارند كه صحنه ی كربلا را جنگ بین دو قبیله بنی هاشم و بنی امیه معرفی كنند.


عبیدالله بن زیاد در اذهان عمومی برادر معاویه محسوب می شود. چون كه معاویه جلسه ای ترتیب داد و شاهد آوردند كه ابوسفیان با مادر زیاد همبستر شد و نتیجه آن همین زیاد شد. و لذا عرب، زیاد را كه پدر عبیدالله باشد از طایفه ی امیه و پسر ابوسفیان می دانست. هر چند شیعه این حیله را نپذیرفت و او را ابن مرجانه معرفی كرد. ملاحظه كنید كه در تبلیغات دشمن، بحث دعوای بنی امیه و بنی هاشم بیشتر به میان است و بنی هاشم را به عنوان یك قبیله مطرح كردند نه به عنوان اهل بیت نبوت، تا بر اساس جوی كه ساخته اند بگویند اسلامی مطرح نیست، بلكه دعوای دو قبیله است.